داشتن مدیریت استراتزیک چرا برای یک سازمان حیاتی است؟

اهمیت مدیریت استراتژیک سازمانی

چرا مدیریت راهبردی یا استراتژیک مهم است و چرا مدیریت استراتژیک سازمانی مهم است؟ اگر رهبری و تفکر شما استراتژیک باشد، در دنیای تجاری در حال تغییر، موفق خواهید شد؛ در غیر این صورت، محکوم به شکست خواهید بود.

اگر می‌خواهید در دنیای امروزی و در تجارت پیشرو باشید، باید مسائل آینده را پیش از وقوع پیش‌بینی کرده، جهت‌های استراتژیک جدید را برنامه‌ریزی و تغییرات را به‌سرعت اجرا کنید. مدیریت راهبردی یا استراتژیک درباره تعیین اهداف، تجزیه‌وتحلیل سازمان خود و محیط رقابتی و ارائه استراتژی‌هایی برای دستیابی به اهداف سازمانی است.

در ادامه این مقاله نظرات پیترو دی جیووانی، مدیر برنامه ارشد (MSc) درباره مدیریت استراتژیک در دانشگاه لوئیس را ارائه می‌کنیم تا متوجه اهمیت مدیریت استراتژیک شوید:

1? تفکر استراتژیک به شما در نوآوری کمک می‌کند

 استراتژی و نوآوری دست‌به‌دست هم می‌دهند. با استراتژی می‌توانید راه‌های جدیدی را برای خروج از بحران برنامه‌ریزی کنید. استراتژی‌های نوآوری با ارائه راه‌حل‌های تجاری خلاقانه به تجربه بهتر مشتری منجر می‌شوند. اگر بتوانید در زمان بحران، نوآوری و استراتژی داشته باشید، می‌توانید فرصت‌های رشد را در دوره‌های پرتنش شناسایی کنید.

 در هر سازمانی موانعی برای نوآوری وجود دارد که باید این موانع شناخته شده و برطرف شوند. 

2. استراتژی‌های خوب باعث افزایش سود شرکت می‌شود 

یکی از دلایل اصلی که رهبران به انواع استراتژی‌ها متوسل می‌شوند، تضمین رشد آینده شرکتشان است. یک رهبر خوب و با استراتژی، رهبری است که بتواند سود‌های مالی و زیان‌های احتمالی را به‌درستی پیش‌بینی کند.

3? داشتن استراتژی برای دستیابی به پایداری ضروری است 

پیترو می‌گوید: مدیران استراتژیک باید محیط، مسائل اجتماعی و اخلاقیات را هنگام تدوین استراتژی در نظر بگیرند. اگر این ابعاد را در نظر نگیریم، نمی‌توانیم یک استراتژی موفق تعریف کنیم. منظور از استراتژی موفق، راهبردی است که به ایجاد ثبات و پایداری ما در بازار هدف منجر خواهد شد.

4? یک استراتژی خوب از شما در برابر تکامل تکنولوژی محافظت می‌کند 

دیجیتالی‌شدن روش کسب و کار‌ها را تغییر می‌دهد. ابزار دیجیتال برای بهبود کارایی کسب و کار و کاهش هزینه‌ها طراحی می‌شوند. برای پیشرفت در دنیایی که دچار یک انقلاب دیجیتالی شده است، مدیران استراتژیک باید بدانند چطور فن‌آوری‌های جدید را در برنامه‌های تجاری خودشان بگنجانند.


واحد مدیریت منابع انسانی به چه اصولی باید پایبند باشد؟

اصول مدیریت منابع انسانی

باتوجه‌به‌ اینکه مدیران منابع انسانی در سرنوشت خدمتی پرسنل سازمان نقش تعیین‌کننده‌ای دارند، رعایت اصول اخلاقی توسط واحد Hrm نسبت به سایر حوزه‌های مدیریتی سازمان اهمیت بیشتری دارد و مدیران منابع انسانی باید به آن پایبند باشند؛ در ادامه شما را با اصولی که واحد مدیریت منابع انسانی باید رعایت کند آشنا می کنیم. این اصول عبارتند از:

  1. همیشه مقام عالی انسانی را در محیط کار و دررابطه‌با نیروی انسانی در نظر بگیرید و به آن توجه کنید؛
  2. درباره منافع عموم براساس وجدان و بی‌نظری اقدام کنید؛
  3. وظایف و مسئو لیت‌های خود را بدون اینکه بخواهید برای خود موقعیت کسب کنید، به نحو شایسته انجام دهید؛
  4. تلاش کنید که اصل شایستگی را تعمیم و از تبعیض دوری کنید؛
  5. روابط حساس و حیاتی بین سازمان، کارکنان و جامعه را تشخیص دهید؛
  6. روشی را انتخاب کنید که باعث تقویت و شکوفایی استعدادهای بالقوه کارکنان شود؛
  7. برنامه‌هایی را تقویت کنید و به کار ببرید که باعث مشارکت و تلاش بیشتر کارکنان می‌شود؛
  8. به همان میزان که نسبت به مدیران سطح بالا احساس مسئولیت می‌کنید، در قبال کارکنان هم احساس مسئولیت کنید و در احقاق حق آن‌ها بکوشید؛
  9. در مسائل مربوط به کارکنان و مدیریت آن‌ها راه‌حل‌های عادلانه پیدا کنید؛
  10. درباره اطلاعات زندگی خصوصی پرسنل محرم باشید و آن‌ها را در اختیار دیگران قرار ندهید؛ مگر اینکه به صلاح آن کارمند باشد؛
  11. وظایف و ماموریت‌های هرکدام از کارکنان را شفاف و واضح مشخص کنید. شفافیت در ماموریت و وظیفه هر کارمند به‌همراه کمی حس استقلال و میدانی برای ابراز خلاقیت نقش بسیار ویژه‌ای در پیشبرد اهداف سازمان دارد.
  12. به کارکنان احترام بگذارید و با آن‌ها اخلاق حسنه داشته باشید.

استفاده از بیزینس کوچینگ چه مزایایی برای کسب و کار دارد؟

مزایای بیزینس کوچینگ چیست؟

در این پست می خواهیم مزایای بیزینس کوچینگ را بیان کنیم.

  • کمک به افرادِ تازه‌کاری که قصد دارند شروع یک کار تازه را تجربه و ارزیابی کنند و همراهی با آن‌ها؛
  • کمک به برنامه‌ریزی و مدیریت مالی؛ .
  • شناسایی استعدادها، قابلیت‌ها و اهداف کسب‌وکار؛
  • کمک به صاحبان سرمایه برای یادگیری مهارت‌های ضروریِ مدیریتی؛
  • ایجاد تعادل در زندگی شغلی و حرفه‌ای و شخصیِ مدیران کسب و کار؛
  • آگاهی از ضعف‌ها و قوت‌های فعالیت تجاری برای صاحبان مشاغل و پیشنهاد و ارائ? راهکارهای سازنده برای رفع یا تثبیت آن‌ها؛
  • ارزیابی مداوم فعالیت مدیران و کارمندان و یادآوری‌کردنِ نکات مهم برای بهبود فعالیت؛
  • یاری‌رساندن به صاحبان سرمایه و کسب‌وکار در اجراکردن روش‌های جدید و کارآمد؛
  • تعیین چشم‌انداز، مشخص‌کردن اهداف و برنامه‌ریزی برای رسیدن به راهبردهای تعیین‌شده؛
  • بالا بردن میزان رضایت شغلی؛
  • یاری‌رسانی به افزایش کار تیمی و گروهی؛
  • افزایش سازگاری در افرادی که به‌صورت گروهی دست به فعالیت می‌زنند؛
  • استفاد? درست و بهینه از زمان در کار؛
  • حمایتگریِ بخش‌های مختلفِ کسب‌وکار؛
  • محدود نبودن به زمان و مکان خاصی و قابلیت استفاده از خدمات غیرحضوری این تجارت در هر مکانی.

مذاکره چیست و چطور کار می کند؟

مذاکره چیست ؟ یک فرایند ارتباطی دو یا چندطرف? هدفمند است که الزاما در قالب گفت‌وگو و مکاتبه نبوده و در این ارتباط در کنار برطرف‌کردن تعارضات طرفین و رسیدن به توافق منافع مدنظر آن‌ها نیز محقق شود. وقتی در تعریف مذاکره از کلمه «هدفمند» استفاده می‌کنیم، به این معنی است که طرفین با هدف کسب منافع بیشتر نه الزاما سود بیشتر دور میز مذاکره می‌نشینند. در اینجا از کلمه سود استفاده نکردیم؛ زیرا ممکن است به این معنی باشد که یکی از طرفین برای کسب سود بیشتر دست به اقدامات و رفتارهای غیراخلاقی هم بزند؛ درصورتی‌که در یک مذاکره موفق و اصولی اقدامات غیراخلاقی جایگاهی ندارد. همچنین در این تعریف از کلمه منفعت به‌جای سود استفاده کردیم؛ زیرا ممکن است مثلا رضایت یکی از طرفین برای طرف دیگر منفعت باشد.

مذاکره کمک می‌کند تا تعارض‌های هردو طرف حل شود. مذاکره، مشاجره نیست؛ مجادله نیست؛ مباحثه نیست؛ ملاعبه و مناظره نیست؛ پس باید مواظب باشیم  تا در هنگام مذاکره در دام این موارد نیفتیم.

 نکته: مذاکره صرفا ماهیت تجاری و کسب و کاری ندارد و ممکن است سیاسی (مثل برجام) یا حتی خانوادگی (مثل خواستگاری) باشد. 

تعریف مذاکره و کاربرد آن

 در اولین قدم برای آشنایی بیشتر با تعریف مذاکره لازم است تا معنی لغوی آن را بدانید. معنی مذاکره در لغت گفت‌وشنود و صحبت درباره کاری یا موضوعی است و اصول و فنونی دارد که در مقاله اصول و فنون مذاکره به آن پرداخته‌ایم.

در معنای لغوی مذاکره، هر مکالمه‌ای که به‌دنبال نتیجه باشد، مذاکره نام دارد؛ هرچند در عمل مذاکره تنها در قالب گفت‌وگو صورت نمی‌گیرد و می‌تواند در قالب‌های گوناگون ازجمله کتبی، با ایما و اشاره و… هم باشد که در این صورت مذاکره رسمی محسوب نمی‌شود. 

نکته: ما در این مقاله غالبا از کلمه گفت‌وگو استفاده می‌کنیم؛ زیرا بسیاری از افراد مذاکره را گفت‌گومحور می‌دانند؛ اما همان‌طورکه گفتیم قالب مذاکره تنها کلامی نیست.

مذاکره چطور کار می‌کند؟

 فرآیند مذاکره شرایطی را فراهم می‌کند تا بر اساس آن بتوانید امتیاز بیشتری از طرف مقابل دریافت کرده و امتیاز کمتری از دست بدهید. این باید در حالی باشد که بتوانید طرف مقابل را هم راضی نگه دارید و قطعا برای این کار به تمرین و آموزش نیاز پیدا خواهید کرد.

  •  اگر طرف مقابل از خلوص نیت و دیدگاه عادلانه شما مطمئن باشند، شانس پذیرفتن نظرات شما افزایش پیدا می‌کند.
  • اگر شما راهبرد و استراتژی‌هایتان را باتوجه‌به خواسته‌های منطقی خود پیش ببرید، به‌سادگی می‌توانید تیم مقابل را متقاعد کنید تا در کنار شما قرار بگیرند.
  • از مهم‌ترین نکات در زمان اجرای مذاکره ایجاد حس رغبت و اشتیاق برای ورود به گفتمان است که به روش‌های زیادی ممکن است 

چرا یک سازمان باید برنامه ریزی استراتژیک داشته باشد؟

ضرورت تدوین و اجرای برنامه ریزی استراتژیک در شرکت

اگر مدیریت را به‌شکل یک خانه درآوریم، فوندانسیون و پایه آن برنامه ریزی است. هم? ما می‌دانیم در قرنی زندگی می‌کنیم که سرعت تغییرات بسیار بیشتر از گذشته است و سازمانی که هم آهنگ با تغییرات نباشد، با محیطی پرتنش مواجه خواهد شد. یکی از راه‌های مدیریت مواجهه با تغییرات و مدیریت بحران داشتنِ برنامه ریزی است.

تحقیقات مختلف نشان داده‌اند اکثر شرکت‌های کوچک و متوسط در برنامه ریزی استراتژیک شرکت نکردند. بیشتر ادبیات استراتژی گویای این نکته است که شرکت‌ها برای زنده ماندن باید به‌طور فعال برای آینده برنامه ریزی کنند. افزایش نرخ شکست سازمان‌ها بسیار هشداردهنده است و برنامه ریزی راهبردی می‌تواند مانع این شکست ‌شود.

در کسب و کارهای کوچک و متوسط (Small-Medium Enterprise) عملکرد و کارایی به‌عنوان ابزاری برای رشد و توسعه به شمار می‌رود؛ نادیده گرفتن برنامه ریزی استراتژیک ممکن است باعث شود سازمان‌ها عملکرد و پتانسیل رشد را از دست بدهند و بقای آن‌ها در معرض خطر قرار گیرد.

اهمیت و ضرورت برنامه ریزی استراتژیک سازمان به این دلیل است که کمک می‌کند تکلیف بسیاری از امور مشخص شده و به‌تدریج شاهد اصلاح فرهنگ سازمانی و مستقرشدن فرهنگی درست در کل سازمان باشیم. داشتن برنامه راهبردی جزو ضروریات یک سازمان محسوب شده و می‌تواند از یکسری مسائل جلوگیری کند؛ ازجمله:

  • موازی‌کاری؛
  • دوباره‌کاری؛
  • اتلاف وقت؛
  • تداخل امور؛
  • اسقاط تکلیف؛ به معنی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن و وظیفه خود را به دیگران محول کردن. 

اهداف برنامه ریزی استراتژیک

در ادامه این مقاله می‌خواهیم هدف برنامه ریزی راهبردی و تاثیر آن را بر عملکرد سازمان بررسی کنیم. به‌طورکلی هدف برنامه ریزی استراتژیک یکپارچه‌سازی تلاش‌های سازمان با هدف دستیابی هرچه سریع‌تر، دقیق‌تر و کم‌هزینه‌تر به اهداف سازمانی است.

برنامه ریزی استراتژیک اهداف زیر را در سازمان دنبال می‌کند و تأثیرات زیر را در عملکرد سازمان می‌گذارد:

  1. تغییر محیط درونی سازمان؛

  2. تعیین مسیر حرکت برای سازمان؛

  3. کاهش تاثیر منفی تغییرات ناخواسته روی شرکت؛

  4. افزایش کارایی و اثربخشی در سیستم؛

  5. کاهش ضایعات و کارهای غیرضروری در سازمان؛

  6. تدوین استانداردهایی برای تسهیل کنترل فرایند سیستم؛